در نهایت فرایند نسبتا خسته کننده و وقتگیر استیضاح (برای نمایندگان و شهروندان امریکایی) چه در مجلس نمایندگان (جلسات کمیتهی اطلاعات و کمیته قضایی) و چه در سنا در مرحلهی ارائهی شهود و اسناد به پایان رسید و سنا ۵۱ به ۴۹ رای داد که دیگر نیازی به شواهد و اسناد بیشتری نیست. با قطع و یقین می توان گفت که سنا در ۵ فوریه حکم به تبرئه ترامپ خواهد داد. دموکراتها که از روز اول ریاست جمهوری ترامپ به دنبال استیضاح وی بودند موفق شدند به وعدهی خود به رای دهندگانی که خواهان برکناری ترامپ توسط کنگره بودند پاسخ دهند.
اکنون پرسش این است که برنده این ماجرا که و یا چه گروهی هستند. برنده این استیضاح، ایالات متحده بود که معرف حکومت قانون، آیین دادرسی، دمکراسی غربی و نظام دو مجلسی بوده است.
استیضاح قدرتمند ترین فرد
این که رئیس جمهور امریکا با همه قدرتی که دارد در کشوری قدرتمند مثل امریکا قابل استیضاح توسط نمایندگان مردم است و استیضاح می شود فی نفسه (هر کس که رئیس جمهور و نماینده باشد با هر گرایش سیاسی) نشانه قدرتمندی دمکراسی، نهادها و جدیت پاسخگویی و تحقیق و تفحص در جمهوری امریکایی است. به جای آن که طرفداران دو طرف در خیابان به جان هم بیفتند یا بسیجیان حکومتی و لباس شخصیها کسانی را که دیدگاه دیگری دارند از روی پل پرتاب کنند یا با تیر به سینههایشان شلیک کنند یا جنازهی مخالفان در رودخانهها و دریاچهها پیدا شود نمایندگان دو طرف در مجلس نمایندگان و سنا با حضور وکلا و حقوقدانان با هم وارد جدل فکری شده و خطاهای محتوایی و صوری یکدیگر را متذکر می شوند.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
تفکیک قوا و منطق آن
منطق اکثریت دمکرات در مجلس نمایندگان این بود که مجلس نمایندگان دارای اقتدار مطلق قانونی در استیضاح است و نیازی به یافتن جرمی خاص در رفتار رئیس جمهوری برای استیضاح وی ندارد. اما منطق وکلای رئیس جمهور در جلسات سنا آن بود که اولا جرم بر اساس قانون تعریف می شود و نه پسند و ناپسند افراد، ثانیا مجلس نمایندگان نیز فرا قانون نیست و ماند رئیس جمهور می تواند از قدرت خود سوء استفاده کند و ثالثا در فرایند استیضاح نیز باید مقررات و قوانین و حقوق افراد و نهادها رعایت شود. یکی از این امور عدم سلطهی یک قوه بر قوای دیگر در قانون اساسی امریکاست. در موارد اختلاف مثل تحقیق و تفحص و درخواست مدارک و شواهد نیز بنا باید بر همکاری و مصالحهی قوا و ارجاع اختلافات به قوهی قضاییه باشد و یک طرف نمی تواند برای طرف دیگر حکم صادر کند و در صورت سرپیچی استیضاح کند.
حکومت مبتنی بر قانون اساسی و حقوق اقلیت
در مباحثات و پرسش و پاسخهای سنا در موارد بسیاری به قانون اساسی (مثل اصل دوم در باب اختیارات رئیس جمهور)، مقالات فدرالیستها (به ویژه نوشتههای همیلتون از بنیانگذاران ایالات متحده) و احکام دیوان عالی ایالات متحده (مثلا در باب امتیازت ویژهی مشاوران رئیس جمهور) ارجاع شده و این متون مورد تفسیر قرار گرفت. برای میلیونها نفری که این مباحث را از نزدیک دنبال کردند این جلسات (بالاخص جلسات سنا) در عین خسته کننده بودن و آلودگی با سیاست و گرایشهای سیاسی کلاس آموزشی بسیار بزرگی بود بدون آن که شرکت کنندکان از چارچوبهای نزاکت و رعایت حقوق متقابل خارج شوند.
نظام دو مجلسی
اگر ایالات متحده نظامی یک مجلسی داشت حزبی که دارای اکثریت پارلمانی است می توانست بدون هیچ گونه نظارت و چالش ارادهاش را بر قوای دیگر تحمیل کند. اما وقتی دو مقولهی استیضاح از مجلس نمایندگان به سنا آمد که اکثریت آن با حزب رقیب بود وارسی اشکالات حقوقی و سیاسی آن آغاز شد. بدون جلسات سنا مردم ایالات متحده به انتقادات و استدلالهای قوهی مجریه در باب رفتار کمیتههای اطلاعات و قضایی مجلس نمایندگان مثل آغاز فرایند استیضاح و ارسال احضاریهها بدون رای گیری در صحن مجلس یا حقوق و اختیارات قوهی مجریه به خوبی آگاه نمی شدند. نظام دو حزبی ممکن است فرایند رای گیری را در موضوعات مختلف کند سازد اما از تعجیل و بی سر و سامانی نیز جلوگیری می کند که چنین اتفاقی در موضوع استیضاح ترامپ در مجلس نمایندگان رخ داد. همچنین نظام دو مجلسی به مردم این امکان را می دهد که اکثریت هر یک از دو مجلس را به یکی از احزاب بسپارند تا بر یکدیگر نظارت کنند.
نفی نیستی گرایی
هرچند نهادهای قانونگذاری به گونهای در ایالات متحده شکل گرفته اند که نیستی گرایان و هرج و مرج طلبان نتوانند به آسانی آیینهای دادرسی و قانونگرایی را دور بزنند اما آنها با کمک رسانهها تلاش دارند این نهادها را به نقض سنتهای قانونی و رفتارهای مبتنی بر پاسخگویی و همکاری میان قوا مجبور سازند. در نهایت قدرت نهادهای دمکراتیک و قانونی بر هرج و مرج گرایی و نیستی گرایی فائق آمد.
سنای امریکا یکی از دیرپا ترین نهادهای دمکراتیک در دنیاست که به سنتهای خود وفادار مانده است.